جدول جو
جدول جو

معنی شاد زیستن - جستجوی لغت در جدول جو

شاد زیستن
به شادی و خوشی زندگی کردن
تصویری از شاد زیستن
تصویر شاد زیستن
فرهنگ فارسی عمید
شاد زیستن
(خِ مَ رِ دَ)
شاد و خرم زندگی کردن. فعل امر از این مصدر را بصورت کلمه دعا و تهنیت و آفرین بکار برده اند، مانند: شاد زی ! شاد زیید! بزی شاد! همیشه بزی شاد! شاد زید! رجوع به فهرست ولف شود:
شاد زی با سیاه چشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد.
رودکی.
روز ارمزد است شاها شاد زی
بر کت شاهی نشین و باده خور.
بوشکور.
فریدون بریشان سخن برگشاد
که خرم زیید ای دلیران و شاد.
فردوسی.
زمین را ببوسید پس پهلوان
که جاوید زی شاد و روشن روان.
فردوسی.
برستم چنین گفت کای پهلوان
همیشه بزی شاد و روشن روان.
فردوسی.
خورشگر بدو گفت کای پادشا
همیشه بزی شاد و فرمان روا.
فردوسی.
یکی آفرین کرد سام دلیر
که تهما هژبرا بزی شاد دیر.
فردوسی.
ز گیتی پرستندۀ فر نصر
زید شاد در سایۀ شاه عصر.
فردوسی.
شادزی ای در ظهور معجز تدبیر
روی سیه کرده رسم سحر مبین را.
انوری
لغت نامه دهخدا
شاد زیستن
خرم زندگی کردن
تصویری از شاد زیستن
تصویر شاد زیستن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پاد زیست
تصویر پاد زیست
آنتی بیوتیک
فرهنگ واژه فارسی سره